▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

اللهّم عجّل الولیک الفرج

در آمريکا هيچ بحث و گفت و گويي به‌اندازه گفت و گوي انتقادي در مورد اسراييل، محدود و کنترل نمي‌شود. اين عجيب است که ما در بيان و افشاي جنايات جنگي سران کشورمان و حتي تمام مسئولان ساير کشور‌هاي جهان آزاد هستيم، اما در مورد اسراييل، مجاز به انجام چنين کاري نيستيم. کمتر کسي جرئت مي‌کند، خسارت‌هايي را که اسراييل در طول ده‌ها سال در سراسر خاورميانه به وجود آورده است، زير سؤال ببرد. هرکس که در اين باره سؤالي بپرسد، فوراً به او برچسب «ضد يهود» مي‌زنند. چنين افرادي در معرض از دست دادن دوستان، شغل و اعتبارشان قرار گرفته و اگر بر کار خود اصرار ورزند، حتي ممکن است کشورشان را از دست بدهند. آمريکا کساني را که با صفت وحشي‌گري از اسراييل ياد مي‌کنند، به هيچ وجه تحمل نمي‌کند. چرا اين گونه است؟ آيا اين جنايات، صرف نظر از اينکه چه کساني مرتکب آن شدند، جنايت عليه بشريت نيست؟ براي مثال، وقتي ما يک و نيم ميليون نفر را همانند حيوانات در قفس زنداني مي‌کنيم، بدون اينکه به آنها غذا، برق، مراقبت‌هاي پزشکي و آب سالم بدهيم و سپس تمام آنها را همانند بسياري از حشرات نابود کنيم، تکه تکه کنيم و آنها را همانند سيب زميني خرد شده با سلاح‌هاي غير قانوني که در پيمان ژنو ممنوع اعلام شده‌اند، بسوزانيم، آيا اينها جنايت عليه بشريت نيست؟ آيا حبس کردن مردان، زنان و کودکاني که در پشت ديوارهاي غزه هستند و جايي را ندارند که بروند يا مخفي شوند، عملي انساني است؟ اگر شما سخنان شصت سال گذشته سران اسراييل را گوش کرده باشيد، به آساني خواهيد فهميد که فلسطيني‌ها همه چيز هستند، جز انسان. درسال 1982 نخست وزير مناخيم بگين، رهبر سابق «حزب ليکود» گفت که فلسطيني‌ها حيواناتي هستند که بر روي دو پا راه مي‌روند. سال بعد، رافائل ايتان، رئيس ستاد ارتش اسراييل، با خوشحالي اعلام کرد: «پس از آنکه در اين سرزمين ساکن شديم، تمام اعراب مي‌توانند همانند سوسک‌هاي مسموم شده درون يک بطري، جست و خيز کنند.» در سال 1988 اسحاق شامير، که از حزب ليکود دو مرتبه به عنوان نخست وزير انتخاب شد، در سخنراني براي ساکنين سرزمين‌هاي اشغال شده فلسطين چنين گفت: «فلسطينيان همانند برخورد سر ملخ به سنگ‌ها و ديوارها، خرد خواهند شد».


اما همين پت رابرتسون اوانجليس بود که براي وحشي‌گري «اخلاقي» اسراييل، استدلال کرد. رابرتسون در مي‌1985، اصول عقايد را براي هفتصد نفر از اعضاي باشگاه خود، چنين توضيح مي‌دهد: «جنگ‌‌هاي نابودکننده، بسياري از مردم را با مشکل رو به ‌رو کرده‌اند، مگر اينکه بدانند با چه چيزي رو به ‌رو هستند. مردمان سرزمين فلسطين بسيار شرورند. آنها بت پرست شده‌اند. آنها کودکان خود را قرباني مي‌کنند؛ آنها به هر نوع روابط جنسي نامشروع و منفور تن مي‌دهند؛ آنها بت مي‌پرستند و کودکانشان را قرباني مي‌کنند. آنها خدا را رها کرده‌اند. خداوند به اسراييلي‌ها گفت که تمام مردان، زنان و کودکان آنها را بکشند و از بين ببرند. اين کار به نظر وحشتناک مي‌رسد. آيا چنين نيست؟ به هرحال، فرض کنيد که دو هزار نفر يا ده هزار نفر يا هر تعدادي از اين انسان‌ها، در سرزمين فلسطين زندگي مي‌کنند. نمي‌دانم دقيقاً چند نفر هستند. عددي را انتخاب کنيد. خداوند گفته است که همه آنها را بکشيد. در آنجا زشتي و پليدي به صورت يک بيماري واگيردار وجود دارد. خداوند به غير از اين، درماني براي بيماري آنها قرار نداده است. بنابراين خداوند بزرگ، شمار‌اندکي را نابود کرد تا مجبور نشود افراد بسياري را نابود کند».



قربانيان يک کشتار سازمان‌دهي شده و مداوم، در پس روز‌ها و سال‌ها، بدون اينکه جنگي عليه آنها تحليل شود، يا انعکاسي يابد و چنين اقداماتي زير سؤال برود، به دست فراموشي سپرده مي‌شوند که البته تجهيزات، حمايت‌هاي سياسي و ماليات مردم آمريکا، از اين اقدامات حمايت مي‌کند.

چگونه است که ما نه تنها عذرخواهي نمي‌کنيم، بلکه براي موفقيت اسراييل در انجام جنايات خود، دعا مي‌کنيم. حمله بيست و دو روزه اسراييل به غزه در ابتداي سال جاري، تمام مردمان دنيا ـ به جز آمريکا ـ را شوکه کرد. شايد دليل اين امر اين باشد که يک هفته قبل از حمله اسراييل به غزه، کشتي‌هاي آمريکايي، نهصد و هشتاد و نه کانتينر پر از مهمات، از جمله فسفر سفيد را به اسراييل فرستادند. سه ماه بعد، کنگره با فروش چند فروند هواپيماي بوئينگ به اسراييل موافقت کرد. بمب‌هاي GBU، درست در زماني که نياز بود، براي نابود کردن تأسيسات زير بنايي غزه، به دست اسراييل رسيد. علي رغم توجيهات مختلف اسراييلي‌ها، تنها يک دليل براي ادامه کشتار وحشيانه مردمان فلسطين وجود دارد؛ حمايت‌هاي آمريکا از اين وحشي‌گري‌ها. به خاطر اين است که آمريکا هزينه‌ها ، تسليحات و تجهيزات اسراييل را تأمين مي‌کند و مهم‌تر از همه اينکه، آمريکا از دلايل و توجيهاتي که اسراييل براي هر يک از جنايات خود مي‌آورد، حمايت مي‌کند. در اينجا مقصر کيست؟ چه کسي پاسخگوي خون مردان، زنان و کودکان فلسطيني است؟ اسراييل يا آمريکا؟ چه کساني هيولا هستند؟ کمتر از يک هفته پس از شروع جنگ غزه، هر دو مجلس سنا و نمايندگان، غرق در شور و شادي بودند. اعضاي کنگره از يکديگر مي‌خواستند که از صدور قطعنامه عليه حماس حمايت کنند و اسراييل را وادار سازند، مردم غزه را به خاک و خون بکشد.


قطعنامه در هشتم ژانويه پيشنهاد شد و مورد تأييد کنگره قرار گرفت. قطعنامه سنا سي و چهار حمايت‌کننده داشت. صد و شانزده نفر قطعنامه را امضا کردند. آراء و اتهامات، در کمال بي‌شرمي، مغرضانه‌ بود. چرا که حماس از يک طرف متهم به جنگ بود و از سوي ديگر، در کشته شدن شهروندانش مقصر شناخته مي‌شد؛ در حالي که اسراييل نه تنها توبيخ و سرزنش نشد، بلکه به دليل «تسهيل کمک‌هاي بشر دوستانه به مردم غزه، مورد تمجيد و تحسين قرار گرفت؛ چرا که از زمان شروع جنگ، کمک‌هاي بشردوستانه و صدها کاميون و آمبولانس، وارد نوار غزه شدند!»


سه روز بعد، ماکس بلومنتال روزنامه‌نگار محقق، از يک اجتماع ده هزار نفري در شهر نيويورک خبر داد. سناتور چاک اشامر با هيجان داخل جمعيت رفت و با فرياد گفت: «خانه‌هايشان را بايد ترک کنند، زيرا در آنجا سلاح مخفي کرده‌اند.» به گفته بلومنتال، اجتماع مردم با نفرتي بسيار حرکت مي‌کرد. او گفت: يک نفر پارچه نوشته‌اي را در دست گرفته بود که روي آن نوشته بود «اسلام آيين مرگ است.» شرکت کنندگان در تظاهرات، مردم غزه را «سرطان» ناميدند. آنها فرياد مي‌زدند که اسراييل بايد همه آنها را از بين ببرد. خانم جواني به من مي‌گفت: «نظاميان اسراييلي نيروهاي ما هستند و آنها بايد به منظور دفاع از کودکان ما، کودکان فلسطيني را از بين ببرند. همه آن کساني که مرده‌اند، متحمل خشم الهي شده‌اند.» يکي از اعضاي گروه مسيحي‌هاي ارتدوکس يهودي که در تظاهرات شرکت کرده بود، گفت: «آنها نمي‌توانند بين نظامي و غيرنظامي تمييز قائل شوند. بنابراين چرا آنها را نکشيم».


شايد من کسي نيستم که بايد به اين موضوع بپردازد. من بيشتر سال‌هاي زندگي خود را در نيومکزيکو به همراه والدينم گذرانده‌ام. افرادي که کاملاً عاري از نژادپرستي، تحجر و نفرت هستند. از اين ايدئولوژي‌هاي زشت نه تنها دوري مي‌شد، بلکه اصلاً وجود نداشتند. شايد خنده‌دار باشد، اما تا زماني که ازدواج نکرده بودم، هرگز با يک يهودي برخورد نداشتم. همسرم در ارتش خدمت مي‌کرد و در فورت مانموث در شهر لانگ برنچ ايالت نيوجرسي، مستقر بود. ما يک آپارتمان از خانواده برودز کيز، که يک خانواده يهودي بود اجاره کرديم، اين خانواده، مردماني خوشحال، مهربان و شگفت انگيز بودند. زماني که ما را ديدند طوري خوش آمد گويي کردند که گويي تمام مدت عمرشان منتظر ما بوده‌اند.

بنابراين، هنگامي که به خاورميانه نگاه مي‌کنم و تجاوزهايي را که به انسان‌ها مي‌شود، مي‌بينم، انسان‌هايي را که نه غذا و نه مراقبت‌هاي بهداشتي کافي دارند، مي‌بينم که تأسيسات زير بنايي‌شان نابود شده است، مي‌بينم که بچه‌هايشان را در زمين‌هاي ورزشي قتل عام مي‌کنند، باور چنين وحشي‌گري‌هايي برايم بسيار دشوار است؛ و اين در حالي است که يهودي‌ها از آنچه که در حال رخ دادن است باخبرند و آن را ناديده مي‌گيرند.


در رسانه‌هاي آمريکا هيچ اشاره‌اي به اجتماع مردم آمريکا در حمايت از مردم غزه نشد. هيچ اشاره‌اي به سربازان نيروهاي نظامي اسراييل که از رفتن به خدمت، سرباز زده بودند نشد، چرا که اين سربازان خشونت را در برابر بي‌گناهان فلسطيني امري نادرست و اشتباه مي‌دانستند. هيچ اشاره‌اي به هفتصد شهروند اسراييلي که در دو هفته نخست جنگ بازداشت شده بودند نشد؛ افرادي که مخالف حمله اسراييل به مردم غزه بودند.

جوديت ويزمن، روان‌شناسي اهل تورنتو و يهودي است. وي که از اعضاي صداي يهوديان مستقل، يهوديان صلح عادلانه، عضو کميته زنان يهودي به خاطر پايان اشغال فلسطين، و از بنيان‌گذاران نهاد «نه به نام ما» مي‌باشد، مي‌گويد: «صهيونيسم علت مشکلات مردم يهودي است. صهيونيسم تمام اين مشکلات را به وجود آورده است.» ويزمن که در گذشته يک صهيونيست بوده،همچنين مي‌گويد: «اسراييل سال‌هاست که از نظر من، از رتبه و جايگاهش سقوط کرده، چرا که کشور اسراييل در ميان فلسطيني‌ها ودر سرزمين آنها ساخته شده است.» وي در ادامه گفت که اکنون از نفوذ اسراييل در سراسر جهان، و نيز از قدرتي که اسراييل و آمريکا در اداره جهان از آن استفاده مي‌کنند، ترسيده است، به گونه‌اي که هر چيزي که در جهان اتفاق مي‌افتد، تحت کنترل آنهاست. اين گونه نيست که کسي گوش نمي‌کند، بلکه چيزي جز سکوت، تبليغات و دروغ وجود ندارد. گيدن لوي در «هاآرتز» نوشت که يک سوم کشته شدگان کودک هستند. وي گفت: عموم مردم از اين بي‌اعتناعي شوکه شده‌اند، چراکه اين حرکات براي آنها نامفهوم و غير قابل درک است. ما در ايالات متحده به زندگي خودمان ادامه مي‌دهيم. ما براي عده‌اي هيولاصفت سياسي دعا مي‌کنيم. اکنون در دنيايي زندگي مي‌کنيم که جرج اورول در کتابش در سال 1984 توصيف کرده بود: «هر چيزي در مه ناپديد مي‌شود. ايام گذشته محو مي‌گردد، وقتي که محو شد، فراموش مي‌شود، آن زمان است که دروغ، حقيقت مي‌شود».

منبع:www.Information Clearing House.com

شيلا سمپلز
mouood.org


......................................... ............................................. ............................................... ........................................
.............................................. .................................

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: جمعه 29 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , antidajjal.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com